نفسم را چه كنم؟... تقدیم به "عمرم"
لحظه در لحظه معما به معما عمرم
برگ بی پاسخی از طرح چراها عمرم
زنده ای مرده دلم… شوق نبودن دارم
که به اجبار کنار آمده ام با عمرم!
مثل آن قیس بیابانی دل مجنونم
که شده پیر در خیمه ی لیلا عمرم
کوه بودم... پری از کاه تنم را لرزاند
حال گردی شده در بازی دنیا عمرم
"همه هستی من یک نفس سوخته است"
نفسم را چه کنم؟ امر بفرما... "عمرم"